رسول خدا (ص) از مردی اعرابی ، ماده شتری به چهارصد درهم خریداری نموده بود ، و هنگامی که اعرابی پول را تحویل گرفت، فریاد برآورد : درهمها و شتر مال من است.
اتفاقا ابوبکر از آنجا عبور می کرد، پیامبر به ابوبکر فرمود : بین من و اعرابی قضاوت کن!
ابوبکر گفت : اعرابی از شما گواه می خواهد.
عمر نیز ازآنجا عبور کرد و سخنان ابوبکر را در آن باره تکرار نمود. در این موقع علی (ع) از دور نمایان گردید، پیامبر (ص) به اعرابی فرمود : قبول داری این جوان که می آید بین ما قضاوت کند؟
گفت : بلی
حضرت علی (ع) آمد ، اعرابی ادعای خود را مطرح کرد.
امیرالمومنین به اعرابی فرمود : شتر را به پیامبر تسلیم کن!
اعرابی اعتنا نکرد تا این که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود ولی نتیجه ای نبخشید، در این هنگام علی (ع) اعرابی را با یک ضربه شمشیر ، دور کرد.
پس اهل حجاز گفتند : که با آن ضربه سر او را پراند و اهل عراق گفتند : عضوی از او را قطع کرد.
و آنگاه علی (ع) به پیامبر عرضه داشت : یا رسول الله ! ما شما را در وحی تصدیق می کنیم چگونه در چهارصد درهم تصدیق ننمائیم.؟!(1)
1 - مناقب سروی ج 1 ص 490
چرت و پرت است زیرا جریان دعوای علی ع با فردی را شنیده ای که حضرت علی به شخص گفت تو چیزی(یادم رفته چی بود)از من دزدیدی و برای دعوا علی ع او را به پیش قاضی برد و آخر باعث مسلمان شدن آن شخص شد .حضرت علی اصلا چنین کاری نکرده و او هم یک انسان است که اصلا دنبال فرق گذاشتن خود و ائمه نبود لطفا دنبال منبع این داستان برو و ببین که کذبه
وبلاگ بسیار قشنگی دارید