لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

داستانهایی از قضاوتهای امیرالمومنین حضرت علی (ع)

لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

داستانهایی از قضاوتهای امیرالمومنین حضرت علی (ع)

وبلاگی دیگر

عزیزان مطالب را در وبلاگ دوم ثبت کرده ام لطفا به وبلاگ زیر مراجعه کنید . نظر یادتون نره
www.hazrat-ali.blogfa.com

تشکر و قدردانی

از تمام دوستانی که در این مدت کم اظهار لطف فرموده و مشوق من در ادامه کار شده اند تقدیر وتشکر می کنم. خواهشمندم با نظرات خود من را ر ادامه این وبلاگ یاری فرمائید. باشد که لطف حق شامل حال همه ما گردد. در ضمن از دوستانی که قول طراحی یک قالب برای این وبلاگ داده اند خبری نشده .. چرا؟؟؟؟

این حکم خداست

رسول خدا (ص) از مردی اعرابی ، ماده شتری به چهارصد درهم خریداری نموده بود ، و هنگامی که اعرابی پول را تحویل گرفت، فریاد برآورد : درهمها و شتر مال من است.
اتفاقا ابوبکر از آنجا عبور می کرد، پیامبر به ابوبکر فرمود : بین من و اعرابی قضاوت کن!
ابوبکر گفت : اعرابی از شما گواه می خواهد.
عمر نیز ازآنجا عبور کرد و سخنان ابوبکر را در آن باره تکرار نمود. در این موقع علی (ع) از دور نمایان گردید، پیامبر (ص) به اعرابی فرمود : قبول داری این جوان که می آید بین ما قضاوت کند؟
گفت : بلی
حضرت علی (ع) آمد ، اعرابی ادعای خود را مطرح کرد.
امیرالمومنین به اعرابی فرمود : شتر را به پیامبر تسلیم کن!
اعرابی اعتنا نکرد تا این که آن حضرت سه بار گفتار خود را تکرار نمود ولی نتیجه ای نبخشید، در این هنگام علی (ع) اعرابی را با یک ضربه شمشیر ، دور کرد.
پس اهل حجاز گفتند : که با آن ضربه سر او را پراند و اهل عراق گفتند : عضوی از او را قطع کرد.
و آنگاه علی (ع) به پیامبر عرضه داشت : یا رسول الله ! ما شما را در وحی تصدیق می کنیم چگونه در چهارصد درهم تصدیق ننمائیم.؟!(1)

1 - مناقب سروی ج 1 ص 490

پدر و مادر سیاه و فرزند سفید!

مردی همسرش را نزد عمر برده و گفت: خودم و این زنم سیاه هستیم و او پسری سفید زاییده است.
عمر به مجلسیان گفت: نظر شما در این قضیه چیست؟
گفتند: زن باید سنگسار شود؛ زیرا او و شوهرش سیاهند و فرزندشان سفید. عمر دستور داد زن را سنگسار کنند، ماموران زن را به جهت سنگسار می بردند در بین راه امیرالمومنین (ع) به آنان برخورد و به زن و شوهر فرمود: مطلب شما چیست؟ آنان قصه خود را بیان داشتند.
آن حضرت (ع) به مرد رو کرده و فرمود: آیا زنت را متهم می سازی؟
گفت : نه
فرمود : آیا در حال قاعدگی با او همبستر شده ای؟
گفت: آری ، یک شب ادعا می کرد که قاعده است و من گمان می کردم به جهت سرما عذر می آورد پس با او همبستر شدم.
آن حضرت (ع) به زن رو کرده و فرمود: آیا شوهرت در آنحال با تو نزدیکی کرده است؟ گفت : آری
پس علی (ع) به آنان فرمود: برگردید که این فرزند شماست و علت سفید شدنش این است که خود حیض بر نطفه غلبه کرده است و وقتی که بزرگ شود سیاه می گردد، و طبق فرخموده آن حضرت پس از بزرگ شدن سیاه گردید. (1)

فروع کافی ، کتاب النکاح، باب النوادر ، حدیث 46

جلوگیری از دو دفعه قصاص

مردی مرد دیگری را کشت، برادر مقتول قاتل را نزد عمر برد، عمر به وی دستور داد قاتل را بکشد، برادر مقتول قاتل را به قدری زد که یقین کرد او را کشته است. اولیای قاتل را او را برداشته به خانه بردند و چون رمقی در بدن داشت به معالجه اش پرداختند و پس از مدتی حالش خوب شد. برادر مقتول چون قاتل را دید دوباره او را گرفت و گفت : تو قاتل برادر من هستی باید تو را بکشم، مرد فریاد برآورد تو یک بار مرا کشته ای و حقی بر من نداری.
مجددا نزاع را به نزد عمر بردند، عمر دستور داد قاتل را بکشند، ولی نزاع ادامه یافت تا اینک به نزد حضرت علی (ع) رفته و از او داوری خواستند. علی (ع) به قاتل فرمود : شتاب مکن، و خود آن حضرت به نزد عمر رفت و به وی فرمود : حکمی که درباره آنان گفته ای صحیح نیست.
عمر گفت : پس حکمشان چیست؟
علی (ع) : ابتدا قاتل شکنجه هایی را که برادر مقتول بر او وارد ساخته از او قصاص می گیرد و آنگاه برادر مقتول می تواند او را بکشد.
برادر مقتول با خود فکری کرد که در این صورت جانش در معرض خطر است پس از کشتن او صرفنظر کرد.(1)
و همین خبر را این شهر آشوب در (مناقب) با اندک اختلافی نقل کرده و در آخر آن می گوید : عمر دست به دعا برداشت و گفت :(سپاس خدای را ، یا ابالحسن! شما خاندان رحمتید! و آنگاه گفت: اگر علی نبود عمر هلاک می شد.)
1 - فروع کافی - ج 7 - ص 360 - مناقب - سروی - ج 1 - ص497 - تهذیب - ج 10 - ص 278 - حدیث 1 - من لایحضر ج 4 ص 128 حدیث 14

قضیه ای که مدعی علیه را ذیحق نموده

چهار نفر مالک یک شتر بودند، یکی از آنان شتر را عقال نمود، شتر راه می رفت و با ریسمان خود بازی می کرد که ناگهان به زمین خود و هلاک گردید، در این موقع ، آن سه نفر با این یکی به منازعه برخاسته و قیمت شتر را از او مطالبه کردند. حضرت امیر (ع) به آن سه نفر فرمود: شما باید سهم آن یکی را بدهید؛ زیرا او از حق خود نگهداری نموده و شما چون از حق خود مراقبت نکرده اید حق او را نیز تلف کرده اید.(1)
1 - من لایحضر - کتاب الدیات - باب 71 - نوادر الدیات - حدیث 12 - نهذیب ج 2 ص 510

حیوان تخم گذار و بچه زا

حضرت امیر (ع) فرمود : هر حیوانی که گوشهایش پنهان باشد تخم گذار است، و هر حیوانی که گوشهایش ظاهر باشد بچه زاست.(1)
1 - عیون ، ابن قتبیه ، ج 4 ، ص 88